پسر گلم سومین سفرت به کرمانشاه را برایت می نگارم. روز هفتم آبان ماه ٩١،ساعت ٧ صبح ،به مقصد کرمانشاه پرواز کردیم.حدودا ساعت ٨:١٥ دقیقه ،به کرمانشاه رسیدیم.در طول سفر بیدار بودی و با مسافران مجاور مان ،گرم گرفته بودی. عمو صادق ،به همراه زن عمو فیروزه ،زحمت کشیدند و به استقبالمان آمدند.همراه آنان به منزل مامان فرنگیس (مادر بابا) رفتیم. تقریبا هنگام ظهر بود که دختر عمو زینب و پسر عمو حسین(بچه های عمو هوشنگ) آمدند و حسابی مورد مهر و محبتشان قرار گرفتی. عمو فرشید هم به همراه زن عمو مولود و دختر عمو ملینا و عسل (دختر عمو صادق) آمدند و همگی در کنار هم نهار را صرف کردیم. فردای آن روز میهمان عمو صادق بودیم و پس از شام به منزل ما...