محمد طاهامحمد طاها، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

مسافری از بهشت

سفرنامه

1391/1/28 21:44
نویسنده : محمد طاها
1,114 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره به لحظه نو شدن سال نزدیک شدیم

همگی برای خوش یمن شدن سال جدید به سوی حرم امام رضا(ع) روانه شدیم.امسال تو هم به جمع ما اضافه شده بودی و عید مارا لبریز شعف و شادی کردی.

روزها از پس هم آمدند و رفتند و زمان رفتن ما فرارسید..ما به همراه دایی محمود ساعت 8 صبح روز چهارم عازم شهر مقدس قم شدیم.

ساعت 11شب به قم رسیدیم.همه خسته شده بودیم.مخصوصا دایی محمود که تمام مدت مشغول رانندگی بود و هر وقت صدایت را می شنید و به تو نگاه میکرد از شعف لبریز میشد

استراحت کردیم و سحر به زیارت حضرت فاطمه معصومه مشرف شدیم.سپس به جمکران رفتیم که حال و هوایش وصف ناشدنی بود.دوباره به قم باز گشتیم و به دارالسلام محل دفن باباامین(پدر مامان) رفتیم

پس از قرائت قرآن و خواندن فاتحه  به طرف کرمانشاه حرکت کردیم.حدودا ساعت 6عصر به کرمانشاه رسیدیم.

به منزل مامان فرنگیس(مادر بابا)رفتیم.عمو هوشنگ و خانواده اش هم بودند و مورد محبت همه قرار گرفتی .

شب عمو صادق و عمو فرشید هم آمدند و تو را مورد لطف قرار دادند.چند روزی که آنجا بودیم  بیشتر به دیدو بازدید گذشت.در این بین شیرین کاری های عسل و حسین (دختر عمو و پسر عمو)نباید فراموش شود که بسیار دوستت داشتند.

دید و بازدیدهای عید و دیدن آشنایان و فامیل انسان را خرسند میکند و لحظه ها را سرشار از تازگی و طراوت میکند.

روزها از پس هم آمدند و رفتند و روز ١٣ به در فرارسید.

روز١٣  فروردین هم به دامن طبیعت رفتیم و لحظاتی را در دامان طبیعت گذراندیم وروز 15 فروردین ساعت 9 صبح به سمت تهران و از آنجا به سمت شیراز پرواز کردیم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان زهره
29 فروردین 91 9:05
خب زیارتتون قبول.خداراشکر که به همتون خوش گذشته مخصوصا به عزیز دل خاله


ممنون خاله زهره جون.امیدوارم به شما و محمد سپهر نازنین هم خوش گذشته باشه.