محمد طاهامحمد طاها، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه سن داره

مسافری از بهشت

مامان و پسرها

1393/10/24 7:23
نویسنده : محمد طاها
771 بازدید
اشتراک گذاری

سلام و هزاران سلام. هوای سرد دی ماهی تان به خیر

دوستان خوبم سلام. شرمنده و عذر تقصیر بابت تاخیر. حقیقتا مجالی نمی یابم تا مطلبی بنویسم. 

حکایت این روزهای ما ، حکایت سر و کله زدن با دو وروجک فرشته خوست. 

علی کوچولو درآستانه یازده ماهگی تلاش میکند راه برود. چهار دندان درآورده و اگر نگویم که چقدر سخت گذشت تا شازده کوچولو دندان درآورد بهتر است. 

یک هفته قبل از اربعين حسینی، چون آقای همسروشوهر خواهر گرامی قصد عزیمت به کربلای معلا را داشتند، من و جوجه ها هم راهی اهواز شدیم تا در کنار خواهر گلم و بچه های نازنینش روزگار بگذرانیم تا همسران مکرم بازگردند. 

یک هفته در کنار منای نازنینم و یادآوری خاطرات شیرین ایام تجرد ، عالمی دیگر داشت. 

القصه : در ایام یک هفته ای اقامت ماجراهای شیرینی داشتیم که از همه جالب تر دعوا و عدم سازش بچه ها با یکدیگر و بلا تکلیفی من و خواهری از مهمترین قسمتهای آن بود. گشت و گذار های شبانه با خانواده همسر منا جونم، بالاخص حسنیه عزیز و دوست داشتنی و لطف بسیارشان خاطره ای بس شیرین در خاطرم بر جای نهاد. 

ادامه ماجرا را در روزهای بعد مو به مو می نگارم. 

الان جوجه شماره 2 بیدار شده و مرا طلب میکند. پس تا بعد. ..

پسندها (1)

نظرات (0)