حمام
سلام
من امروز صبح بعد از پنج روز اولین باره که حمام رفتم آخه میدونی یکی میگه برو یکی میگه نرو آره همون دعوی قدیم وجدید ، قدیم اینطوری بود جدیدا اینطوری شده خلاصه ما موفق شدیم بریم حمام چقدر هم کیف داد و خوش گذشت نه اذیت شدم نه گریه کردم یکی از مامان بزرگا منو شست یکی هم لباس تنم کرد. بعدشم کلی خوابیدم .راستی امروز قبل ازاینیکه بابای بیاد یواشکی بهم شیرخشت وترنجبین دادن ، نسخشو از قبل فردوس خانوم پیچیده بود اخه بابای میگه چون فعلا آغوز میخورم چیز دیگه ای نخورم .اره بازم توی این دعوی قدیم برنده شد میدونید چرا چون ته دل مامانیو خالی میکنن و بابای تنها میمونه.. اینم عکس بعد از حمام
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی