نینجا کوچولو
پسر نازم: امروز هم سحر خیز بودی.باز هم وقتی نگاهمان در هم گره خورد ،خندیدی و مرا به وجد آوردی پسر نازم: امروز هم سحر خیز بودی.باز هم وقتی نگاهمان در هم گره خورد ،خندیدی و مرا به وجد آوردی. مدتی است خیلی بیقراری میکنی.حق هم داری.دندان در آوردن یکی از سخت ترین مراحل زندگی توست پسر کوچکم. این درس بزرگ زندگی است که لازمه رویش و تکامل درد است.وصبر بر درد نتیجه ای شیرین دارد. آری: امروز باز سحر خیز بودی.کمی بازی کردی.خیره به اطرافت نگاه کردی،خندیدی و دوباره خوابت گرفت. دیوان حافظ را آوردم و برایت خواندم و تو با شعر خوش عشق خوابیدی.معصومانه و زیبا... دیروز برای اولین بار غلت زدی و این یعنی آغاز حرکت و راه رفتن. راستی پسر...
نویسنده :
محمد طاها
11:06