بی بهانه برای بهانه زندگیم
شبیه معجزه،مثل خورشید،زلال چون باران،آمدی. شبیه معجزه،مثل خورشید،زلال چون باران،آمدی. از آسمان ،از همسایگی خوشه پروین و کلبه فرشته. آمدی از بهشت،با آیه های لبخند. وه چه آمدنی نازنین پسرم. مبهوت همهمه مبهم وجودت،دلم سرشار از ترنم شاعرانه مادری شد و اینگونه مادر شدم. آمدنت بهانه ای بود تا خداوند بهشت را سنگ فرش قدمهایم کند و ارج نهد همه عشق مادرانه ام را. پس سپاس نازنین پسرم که مرا شایسته نگاه مهربان خداوندی ساختی.سپاس که با وجودت بهشت را میهمان سرنوشتم کردی و مرا مادر کردی. آمدم که بنویسم برای دوست داشتنت بهانه نمیخواهم.دوستت دارم بی بهانه ،بی دلیل. و این فقط هنر مادر است . واما برای دوست داشتن مادر ،فرزند هزاران دلیل دار...
نویسنده :
محمد طاها
0:46